صفیه کارگر شورکی ، بانوی کارآفرین و پیشران طرح توسعه مشاغل خانگی جهاد دانشگاهی هرمزگان، در گفتوگو با ایکنا، اظهار کرد: متولد ۱۳۶۴ در مشهد مقدس هستم. دوران کودکی خود را در محلههای امام رضایی مشهد مقدس گذراند گذراندم از دوره راهنمایی وارد بسیج شدم و از همان جا کارهای فرهنگی خودم را آغازنمودم .
همیشه تمایل داشتم که در کارهایم جزو نفرات برتر باشم تا آنجا که در روران تحصیلم جزو نفرات برتر محصوب میشدم براستی دوران تحصیل در مدرسه خود را یکی ازپرثمر ترین و مفیدترین روزهای عمرم بود زیرا ازآنجا با کمک اساتید توانایی که داشتم کار گروهی و فرهنگی را آموختم و شرکت در برنامهای تعاتر مدرسه در افزایش قدرت بیان و بالا بردن حس اعتماد به نفسمن تاثیربسزایی داشت تا آنجا که در تمام فعالیتهای فرهنگی شرکت میکردم تا آنجا که به عنوان بسیج فعال در دوران مدرسه و تحصیلاتم محسوب میشدم.
وی در ادامه با بیان اینکه بسیجیان در حال حاضر هم با توجه به مشکلات موجود جامعه به ویژه مشکلات اقتصادی با اشتغالزایی و تولید داخلی سهم بسزایی در راستای تحقق فرمایشات رهبر معظم انقلاب در حوزه اقتصاد مقاومتی و جهش تولید دارند . افزود : در طی چندین سال اخیر و حتی در بیانیه گام دوم انقلاب تاکید فراوان براقتصاد و رفع مشکلات اقتصادی مردم مورد بوده است ازاین جهت به عنوان یک بانو وظیفه خود دانستم کههمانند دوران دفاع مقدص که بانوان دوشادوش مردان به دفاع از مرزوبوم خویش پرداختند از این قافله عقبنمانم و در حد توان و با توجه به حیطه هنریخود وارد عرصه اقتصادی شوم.
پیشران طرح توسعه مشاغل خانگی جهاد دانشگاهی هرمزگان تصریح کرد: من اکنون بهعنوان ایده پرداز، کارآفرین و پیشران در طرح ملی مشاغل خانگی شرکت کردهام و توانستم مقام سوم رویداد صنایع دستی را کسب نمایم.
شورکی ادامه داد: در سن ۲۴ سالگی با همسرم جناب آقای احمد مجدی ازدواج کردم اوایل ازدواج مادر شهر مشهد زندگی می کردیم من در آموزشگاه های کامپیوتر مدرس بودم اما به خاطر کوچک بودن فرزند اولم تدریس را رها کردم نه از باب اینکه فرزند مانع رشد مادر است بلکه از این جهت که من وظیفه اصلی و مهم خود مرا مادر بودن می دانستم و میدانم با تولد فرزند دومم همچنان مشغول شغل مهم همسرداری مادر بودن و خانه داری بودم از این بابت بسیار خوشحالم زیرا در این زمان بر بوی خود و ارتقاع مهارتهایم صرف کردم همچنان کار های هنری مانند میترای قلاب بافی خیاطی و غیره را کنار فرزندانم انجام می دادم و به حق در تمام مراحل زندگی ام خانواده ام به خصوص پدر و مادر و همسر و... همیشه همراه و کمک من بودند.
به خاطر شغل همسرم به استان هرمزگان و شهر بندرعباس آمدیم دلیل محاجرت تفاوت ندارد وقتی که از شهر و دیار و خانواده ای که دوستشان داری دور میشوی در هر سن و موقعیتی، که باشی «غم غربت» را تجربه خواهید کرد.که نشانههایش در هر فرد متفاوت است. من از جوار امامرضا از از دیار کوهستان آمده بودم و این خلا برایم بسیار طاقت فرسا و چقدر اول آمدنمان من گریستم و همان سال فرزند سوم نیز به دنیا آمد سال اول با تمام سختیهای دوری ونبود حمایتهای خانوادهام که همیشه کنارم بودند گذشت اما سخت بسیار سخت . من آدم احساسی و بسیار وابسته های به خانواده به خصوص پدرم بودم و هستم و این مرا بسیار رنج میداد.
هوای گرم و بیکاری چه می توانستم انجام دهم همان سال به مشهد رفتیم و به صورت اتفاقی با هنر زیبای کیف بافی آشنا شدم و باز با حمایتهای بی نظیر همسرم همانجا در سه جلسه اولین و آخرین آموزش کیف مرا دیدم و شد شروعی برای یک حرکت بزرگ
در منزل بارها و بارها بافتم شکافتم و مجدد بافتم.
وی ادامه داد: درست به خاطر دارم حدود ۱۰ الی ۲۰ عدد کیف بافت به هیچ تا اینکه یک روز به مدرسه دخترم رفتم وکیف اولم دستم بود یکی از معلمان مدرسه دید خوشش آمد و سفارش داد و این شد ابتدای کسب و کار من در این میان با بزرگ شدن فرزندان من کلاس های شمع سازی کیک پزی شیرینی پزی پخت نان ساخت عروسک های خمیری درست کردن جعبه های سوپرایز ز و غیره رفتم.
عشق به اماکن مذهبی به یاریم شتافت وتسکینی شد بر غم غربتم تا آنجا که در مسجد بر اساس همان عشق و علاقه قدیمی در جلسات نهج البلاغه حفظ قرآن مفاهیم و غیره شرکت می کردم و در همین حین نیز مدام با دیدن آموزش های مختلف می بافتم همه چیز از تریکو بافی کیف بافی کفش بافی شال و کلاه و پاپوش و غیره تا این اواخر که با آشنا شدن با هنر زیبای فرشینه و ماندالا بافی شروع به بافت های بزرگ و بی نظیر کردم بسیاری از دوستان و حتی خانواده معتقد بودند کار سختی است و ارزش بافتن ندارد اما من واقعاً لذت می بردم.
ولی این عشق به جایی رسید با تمام سختی ها کارهنری سفارش ها و کلاس های آموزشی من زیاد شده بود اما قانونمند و هدفمند سعی میکردم اول خانه و خانواده بعد کار همیشه دغدغه انجام کار بزرگ تر و مفید تر داشتم و دارم و علاقمندیم به امر آموزش همچنان در وجودم نهفته بود و اداشتم هنرم را به افرادی که حتی هزینه آموزش و یا امکان حضور نداشتند یاد بدهم
عشق به امام هشتم و یاری از اخلاق های این امام مهربان را الگوی زندگی خود کردم که با اینکه اورا امام غریب میخوانند ولی محبت او در دل ما ایرانیان ریشه دوانده الگو گیری رفتاری ازاین امام مهربان دوستان زیادی را برایم به وجود آورد تا آنجا که توسط یکی از دوستانم به تهیه کننده برنامه خوب سرپناه خلیج فارس سرکار خانم عباسی معرفی شدم در این برنامه مشغول آموزش گشتم که خدا را شاکرم به خاطر این نعمت بزرگ زیرا همواره سعی و تلاشم بر این بوده و هست آموزش هایم طوری باشد که بینندگان بتوانند خوب فراگیرند و حتی برای خود کسب و کار کوچک به پا کنند به امید آن روز آخرین سفری که به پابوس آقای مهربانی ها ابر رئوف امام رضا علیه السلام رفتم باز خواستم که خود کمک کنند و بعد از بازگشت و با کمک بانوی خیر استان کشور استان و کشور عزیزمان سرکار خانم ملیحه طاهری با گروهی در فضای مجازی آشنا شدم به عنوان گروه بانوان توانمند هرمزگان فعالیت های هنریم را ادامه دادم .و خوشبختانه افراد زیادی در کنار هم به کار و فعالیت مشغولیم .
اگر اکنون به عنوان ایده پرداز و کار افرین در مقابل شما به گفتگو نشسته ام را همه ازتربیت و الگو گیری ازامام رضا(ع ) می دانم که حتی در غربت نیزآموزش را فراموش نکرد واین الگو گیری اکنون باعث رونق زندگی و حتی کسبو کارم گشته و خدارا به خاطر این عشق و محبتی که در کودکی درد لم ریشه دوانده سپاسگذارم.
معاونت آموزش و کارآفرینی جهاد دانشگاهی
(۰۲۱) ۶۶۷۴۷۷۴۷